ياد ياران


 






 

وصيتنامه شهيد علي پاشايي
 

بسم الله الرحمن الرحيم
«ربنا لا تزغ قلوبنا بعد از هديتنا و هبلنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب ربنا افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علي القوم الکافرين»
با حمد و سپاس بي کران به پروردگار عالميان که باز رحمت بي پايانش شامل حال ما شده و مي خواهيم دوباره بر صف مشرکان زنيم تا بتوانيم اسلام عزيز را از مظلوميت برهانيم.
نمي دانم از کجا شروع کنم. چه بگويم و چه بنويسم. با اينکه حال عازم عمليات هستم، نمي توانم وصيت يا حداقل سفارشي به خانواده و امت قهرمان مان بکنم. خدايا، خودم قصور کرده ام چطور بگويم و بنويسم که در حق امام و اسلام و انقلاب قصور نکنيد. چطور بنويسم که گناه نکنيد درحالي که سراپا گناهم؟!
اي رحمان و اي رحيم. اي مهربان تر از پدر و مادرم و اي معبودم. به حق فاطمه زهرا (س) و فرزندانش قسم، که در شب عمليات دستم بگير و از درگاهت مران که جز تو با اين عصيان به هيچ دري راهم نمي دهند. آري، آري خود خوب مي دانم که لايق نيستم به ديدارت بيايم يا غياث المثتغيثين. يا رب العاصي، يا غفار گناهانم ببخش و مرا هم قبول نما!
بارالها! خود آگاهي که توان وصيت کردن ندارم و خود را معصيت کار مي دانم. ولي چاره يي نيست، مجبورم. عزيزانم شما را به خدا و به خون شهيدان قسم مي دهم سعي کنيد از گناه دوري کنيد و معصيت نکنيد. به خدا اين دنيا فاني است و فنا مي شود و مي گذرد. قدر لحظه ها را بدانيد. زمينه براي رسيدن به خداي تبارک و تعالي و مولاي خويش فراهم است. هميشه از مولاي خويش بخواهيد که شما را مبرا از گناه و معصيت کند، چه زيبا مي گويد روح مان سيد پير جماران؛ عالم محضر خداست در محضر خدا معصيت نکنيد.
دوستان و عزيزان سعي کنيد در اول وقت با نماز جماعي نماز بخوانيد و زياد قرآن بخوانيد و هميشه از خدا بترسيد و کار خير انجام دهيد و پشتيبان اسلام و امام امت باشيد و به جبهه ها هجوم بياوريد و بدانيد اسيران مظلوم مان چشم به راه دوخته اند و منتظرند و بدانيد که جبهه ي ما جبهه ي کربلاست و نينوا جايگاه عاشقان اباعبدالله (ع) است و محل نزول ملائکه الله است. صحراي خونين دشت کربلا جايي است که امام حسين (ع) را سربريدند. پيکر پيامبر گونه ي جناب علي اکبر (ع) را قطعه قطعه کردند و زينب (س) را به اسيري گرفتند. بياييد انتقام را از يزيدان پليد زمان بگيريم و زينب (س) را از اسيري برهانيم تا در آن دنيا در قبال امام حسين (ع) و جناب علي اکبر (ع) سر به زير نباشيم؛ انشاء ا...
و اما چند کلمه يي با خانواده ي بزرگوارم:
عزيزانم اولين سفارشم به شما اين است امام را در همه حال و در هر شرايط که شده تنها نگذاريد و از امرش خداي نکرده نافرماني نکنيد و الحمدا... که تا حال مطيع امر امام عزيزمان بوديد وهستيد. پدر و مادر عزيزم، اگر مولايم امشب مرا به ديدارش راه داد صبر کنيد و بدانيد که اجر عظيمي در آخرت داريد و موقعي به ياد من مي افتيد بر علي اکبر (ع) و بر شهيدان گمنام گريه کنيد و سعي کنيد در کنار اسم بنده، شهيدان گمنام را هم از ياد نروند. از اينکه بيست سال زحمت مرا کشيديد و مرا در ناز و نعمت به اين سن رسانديد و حق پدر و مادري را به نحو احسن بجا آورديد از شما سپاسگزارم. ولي بنده متأسفانه گوشه يي از زحمات شما را نتوانستم جبران کنم و اميدوارم در آن دنياي ابدي جبران زحمات شما را بکنم. از طرف بنده از تمام کساني که حقي بر گردن ما دارند طلب حليت کنيد و اميدوارم کساني که از بنده بدي ديده اند به بزرگي خويش مرا عفو کنند. اما حدود 65 روز يا هفتاد روز که در ايام رمضان در جبهه بودم و نتوانستم روز بگيرم، اميدوارم مسأله آن را حل کنيد و ضمناً 21 هزارتومان در بانک ملت واقع در سه راه که دفترچه اش داخل آلبوم است دارم. آن را گرفته و در هرکجا مصلحت مي دانيد، خرج کنيد. هر کسي که به بنده طلبي دارد، حلال مي کنم.
والسلام 65/10/18
منبع: 7 روز زندگي شماره 93